همه چيز از فکر آغاز ميشود
فکر ما تبديل به احساس ميشود
و احساس در ما موجب بروز يک رفتار ميشود
و اين رفتار ما پس از مدت ها عادت و سپس تبديل به شخصيت ما ميشود
از درخت بياموزيم
براي بعضي ها بايد ريشه بود،
تا اميد به زندگي را به آنها بدهيم.
براي بعضي ها بايد تنه بود،
تا تکيه گاه آنها باشيم.
براي بعضي ها بايد شاخ و برگ بود،
تا عيب هاي آنها را بپوشانيم.
براي بعضي ها بايد ميوه بود،
تا طعم زندگي کردن را به آنها بياموزيم
نه زنده ماندن را
به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفريدي؟
چرا از آتش نيستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازي کند،
او را بسوزانم !
خدا گفت:
تو را از خاک آفريدم
تا بسازي ! . . . نه بسوزاني !
از خاک آفريدم تا اگر آتشت زنند ! . . .
بازهم زندگي کني و پخته تر شوي . . .
تو را از خاک آفريدم تادر قلبت دانه ي عشق بکاري و رشد دهي و از ميوه ي شيرينش زندگي را دگرگون سازي ! . . .
گناهانت را به هيچکس نگو .
اولا : چيزي نيست که به آن افتخار کني ،
دوما : مردم هم فراموش نميکنند حتي اگر توبه کني!
توبوا_الي_الله
تــوبه تولــدي دوبـــاره
مردي وارد داروخانه شد وبالهجه اي ساده گفت:
کرم ضد سيمان دارين؟
??متصدي داروخانه با لحني تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم!
??مرد نگاهي به دستانش کرد و روبه روي فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتي کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم.
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده !
لبخند روي لبان متصدي يخ زد!!!
??واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است
چراکه نمي داند بعد از بازي شطرنج
شاه وسرباز را دريک جعبه مي گذارند.
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است .
??جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است.
مواظب باشيم که «تقوا»بايک «تق» «وا» نرود!!!!!
براي رسيدن به کبريا بايد نه "کبر"داشت نه"ريا"!!!!
آهسته زمان رفته و برگشت ندارد
خوب و بدمان رفته و برگشت ندارد
عمري که فقط با غم دنيا سپري شد
چون آب روان رفته و برگشت ندارد
ديگر به سر آمد همه ايام جواني
سيماي جوان رفته و برگشت ندارد
شد کار دل خستهي ما حسرت اينکه
اين رفته و آن رفته و برگشت ندارد
بيهوده نگرديد به دنبال خوشي ها
شادي ز جهان رفته و برگشت ندارد
گويي غم هجران عزيزان شده عادت
انگار که جان رفته و برگشت ندارد
درباره این سایت